بخشش و نحوه بکاری این اصل جهت بهبود کیفیت زندگی
شاید کسی پانزده سال پیش شما را آزرده باشد و شما هنوز هم از دستش عصبانی باشید. اما اگر با خودتان صادق باشید، شاید شما هم پانزده سال پیش کسی را آزرده و در تمام این مدت، حتی به این موضوع فکر هم نکرده باشید. ما خیلی خوب کارهایی را میبینیم که دیگران با ما کردهاند، اما هیچ وقت بلاهایی را نمیبینیم که خودمان سر دیگران آورده ایم. تا وقتی که اصل بخشودن را در زندگی روزانه خویش به کار نبریم، دستیابی به مرحله بیداری در زندگی ناممکن است. اگر بخشش و گذشت را نیاموزیم – گرچه ممکن است در به کارگیری تمام اصول دیگر ماهر و کارکشته شویم – اما هنوز در زندان بیخبری اسیر خواهیم بود. اگر قصد دارید در مسیر والاتر زندگی گام بردارید و به یک زندگی شاد و آرام دست یابید باید توانایی خود را برای بخشش و گذشت بیازمایید.
هدف این مقاله بیان کردن ضرورت بخشش و مسئولیت پذیری راهکارهایی برای از بین بردن حس کینه و انتقامجویی است.
بخشش چیست؟
بخشش رها کردن قضاوت و نارضایتی از فردی است که در حق شما مرتکب کار اشتباهی شده است. وقتی میبخشید، قرار است از احساس تلخی، کینهجویی و خشم رها شوید. برخی تصور میکنند برای بخشش حتما لازم است به فرد بگویند که او را بخشیدهاند، در آغوشش بگیرند، دستی به شانهاش بگذارند و برایش دعای خیر کنند. این کارها اگرچه ممکن است با بخشش همراه باشد اما لزومی به انجام آنها وجود ندارد.
فرایند بخشش روندی تدریجی است؛ با انتخاب بخشش سعی میکنید حقیقت را دربارهی اتفاقی که رخ داده بپذیرید و بتوانید راهی برای زندگی کردن در وضعیت ذهنیای که «مسئله برای شما حل شده است» بیابید. همانطور که گفته شد بخشش کاری نیست که برای فرد مقابل انجام میدهید؛ بخشش کاری است که شما برای خودتان انجام میدهید، میبخشید چون این کار برای شما مفید است.
از بین بردن حس انتقام جویی و کینه
بکوشید این عقیده را از ذهن دور کنید که دیگران باید برحسب میل و سلیقه شما عمل کنند؛ این نکته را درک کنید که عقیده شما نسبت به آنان، تغیری در رفتارشان پدید نمی آورد. با پیروی از توصیه تمام رهبران معنوی، حتی در قبال افرادی که به شما ظلم و ستم روا داشته اند، ذهنتان را از عشق و محبت سرشار سازید. بدینسان خشم و انتقام جویی را از قلمروی ذهن زدوده و به آرامش روحی و غنا وبرکت خواهید رسید. وابستگی به این اعتقاد که جهان باید غیر از اینکه هست باشد، تنها مانعی است که دستیابی به این امر را دشوار میسازد. اگر به جایی که پیش از این کینه و دشمنی می فرستادید، عشق روانه کنید، دیگر به افکار خشم آلود نیازی نخواهید داشت و محتاج تصویه حساب نخواهید بود؛ حس می کنید نمی توانید به خشم و کینه جویی متصل شوید و به وسیله این افکار خود را از پای در آوردید.
وقتی به خودتان بیاموزید که چگونه مخالفت و نفاق را از ذهن دور کنید و به جای آن هماهنگی و توازن بنشانید، دیگر خشم را به عنوان یک شیوه برخورد انتخاب نمیکنید. به مجرد اینکه از ته دل قلم عفو بر کردار ناپسند دیگران بکشید و مسؤولیت تمام ابعاد حیات درونی خویش را به گردن بگیرید، خشم و کینهجویی از وجودتان تار و مار خواهد شد.
بخشش خود
بخشش فقط در مورد خطاهای دیگران نیست. ممکن است شما با بخشیدن خودتان به خاطر گناهی که قبلا مرتکب شدهاید یا سخن نادرستی که بر زبان راندهاید، مشکل داشته باشید. مادامی که نتوانید اعمال و گفتار خود را تغییر دهید، پشیمانی تنها هیچ سودی ندارد. به علاوه، گناه باعث نوعی خشم و عصبانیت ویرانگر میشود. پس اگر میخواهید شاد باشید، باید راهی پیدا کنید تا هرآنچه را که مرتکب شدهاید یا هر حرفی را که زدهاید بپذیرید. اگر بتوانید اتفاقاتی را افتادهاند بپذیرید، میتوانید مسیر زندگی خود را در جهت پیشرفت و تعالی تغییر دهید.

تاثیر گذشت بر زندگی
محققان میگویند: قدرت بخشش را دست کم نگیرید، بخشش کلید سلامت عاطفی، روانی و جسمی است. افراد بیرحم مستعد ابتلا به مشکلات قلبی و عروقی، دردهای مزمن، اختلال عملکرد عصبی، سیستم ایمنی سرکوب شده، اضطراب و افسردگی بوده و از داشتن یک زندگی اجتماعی خوب محروم هستند. پرورش کینه در دلها باعث می شود جهان خصمانه به نظر برسد. آنها نشان داده اند بیمارانی که از دردهای مزمن رنج می برند بعد از رها کردن کینه و خصم و توجه به بخشندگی، زخمها و دردهایشان التیام مییابد.
افرادی که کینه به دل می گیرند و ذهن شان را در اختیار افکار کینه جویانه قرار می دهند با سفتی عضلات و افزایش فشار خون و تعرق روبه رو می شوند. بررسی ها نشان می دهد افرادی که آمرزنده و بخشنده هستند فشار خون و ضربان قلب شان عملکرد خوبی دارد و کاهش کار قلب با بهبود روابط در ارتباط است.
بخشش مانند اکسیژنی است که فعالیت مغز را بهبود می بخشد و چنانچه دیگران را نبخشید خودتان از آرامش و سلامت روان فاصله می گیرید.
این که این عمل چه تاثیرات مثبتی بر فرد بخشنده دارد نیز می تواند بهترین انگیزه برای تمرین بخشش باشد. مثلا این که بدانیم وقتی کینه کسی را به دل می گیریم، فکر صدمه زدن به کسی را در سر می پرورانیم یا کلام مان را تند و تیز می کنیم و طعنه آمیز حرف می زنیم، پیش از آن که به فرد مقابل آسیب بزنیم، خودمان را هدف قرار داده ایم و سبب ترشح هورمون های آسیب زننده به بدن خویش شده ایم.

تمرینی کاربردی برای بخشش
- نوشتن
در ساعتی از روز که کسی مزاحم شما نمیشود مکانی ساکت را انتخاب کنید و با یک قلم و کاغذ به آنجا بروید. به کسی که شما را آزرده است نامهای بنویسید؛ احساسات، افکار، خشم و تجربهی خود را با نوشتن بیرون بریزید. به یاد داشته باشید کسی قرار نیست این نامه را بخواند؛ این نامهی شماست.
بعد از اینکه تمرین بالا را انجام دادید قلم را به دست دیگرتان بدهید. نوشتن با دست غیرغالب (اگر راست هستید، با دست چپتان بنویسید)، به شما کمک میکند ذهن تحلیلی و قضاوتی خود را دور بزنید. در این حالت احتمالا متوجه میشوید که راحتتر و از لحاظ احساسی با صداقت بیشتری مینویسید.
قرار است همهی احساساتی را که درون خود حبس کردهاید به واسطهی قلمی که در دست دارید به حرکت و جریان درآورید. تصور کنید همهی آن رنجش، کینه، انتقام و ناراحتی که در اعماق وجودتان رخنه کرده به کاغذ انتقال پیدا میکند. حتی اگر فکر میکنید هرگز قادر نیستید او را ببخشید، یا نمیخواهید او را ببخشید، انجام تمرین نوشتاری شبیه به این، همچنان به شما کمک میکند تا حدی بر افکار منفی و از هم گسیختهای که دربارهی ماجرای رخ داده و فرد دارید غلبه کنید.
- تبدیل عمل بخشش به عادت
بخشندگی یک عمل است و از عادت سرچشمه می گیرد. بخشیدن یک نفر که با رفتارش شما را آزرده، سخت است مگر اینکه آن را به صورت عادتی در خود جا انداخته باشید. در این دنیایی که همواره سعی دارد متقاعدمان کند خودمان را نشناسیم، باید خود را به بخشندگی عادت دهیم. بخشندگی ما را به عشق می رساند و عشق سبب می شود دنیای تاریکی را ترک کنیم و به فراوانی برسیم.
بخشندگی واقعی یعنی به این باور برسیم که هیچکس واقعا گناهکار نیست. از چشم خدا همه ما بیگناهیم. و نکته مهم اینکه اگر می خواهید کسی را واقعا عوض کنید، معجزه در قابلیت های شما نهفته است؛ قابلیتهایی که به شما یاری می کند کمالات و نکات مثبت او را ببینید.
- یافتن درس نهفته از شرایط پیش آمده
توجه داشته باشید هر چیزی که برای شما اتفاق افتاده است، درسی است که باید در قبال آن شاکر و سپاسگزار باشید. و هرکسی را که به زندگی شما قدم گذاشته، بدون توجه به اینکه چقدر وی را مقصر می شناسید و یا از او نفرت دارید، یک استاد تلقی کنید. برخوردتان با او را به شانس و تصادف نسبت ندهید. عالم هستی با تمام اجزایش، از جمله ذرات ریز موجود در اتم های جسم شما و نیز جسم افرادی که مقصرشان می شناسید از هر حیث کامل و تمام عیار است. تمام این رویدادها تابع نظم الهی است و همانگونه که مقدر است به مرحل اجرا در می آید؛ سر سوزنی بیشتر و یا کمتر نیست!
با تلاش برای یافتن درس ارزشمند از شرایط پیش آمده سعی کنید اطرافیانتان و انسان هایی که در سر راه زندگیتان هستید بهتر بشناسید و تکرار مسائل پیش آمده جلوگیری کنید.
ابراز محبت نسبت به کسانی که با آنها در هماهنگی هستید آسان است. اما اشخاصی که بسیار دشوار یا حتی دشمن می نمایند کسانی هستند که بیش از همه به نور عشق شما نیاز دارند. خصومت آنها خود نشانه تشنگی روح آنها برای محبت شماست. هرگاه محبت کافی نسبت به آنها ابراز دارید، ناهماهنگی ناپدید خواهد شد.