تصمیم گیری : چگونه تصمیم بگیریم؟
برای تصمیم گیری ها بهتر لازم است که افکار خود را بازبینی کنید و اولیت هایتان را واقع گرایانه دسته بندی کنید. انسان ها هر روز مجبور هستند هزاران تصمیم بگیرید. در زندگی ، همه چیز انتخابی است در حالی که متاسفانه همه ی مردم هنوز برایشان روشن نیست، که گرفتن بهترین تصمیم ، ضروری است.
در این مقاله انواع تصمیم گیری را به شما معرفی میکنیم و ترفندهایی برای تصمیم گیری درست را ارائه می شود.
تصمیم گیری چیست؟
تصمیم گیری فرایند انتخاب یک شیوه عمل از میان اعمال متنوع است. این فرایند شامل استفاده از چیزهایی است که در دست دارید برای رسیدن به آنچه که می خواهید. اگر شما تنها یک انتخاب ممکن در اختیار داشته باشید با فرایند تصمیم گیری روبرو نیستند. البته حتی اگر در چنین شرایطی با دو گزینه عملی کردن یا نکردن یک راه حل مواجه باشید و باید یکی از آنها را انتخاب کنید، در واقع در حال تصمیم گیری هستید. گرچه بسیاری از تصمیمات بر حسب عادت گرفته می شوند و عملاً فرد با مشکل انتخاب از میان گزینه های متعدد روبرو نیست، اما در هر حال هر موقعیتی که شامل سنجش دو یا چند گزینه برای عمل و انتخاب یکی از آنها باشد، نوعی تصمیم گیری به حساب می آید.
انواع تصمیم گیری
- تصمیمگیری احساسی
در این حالت هیجانها و حالات درونی مان را جلو میاندازیم و براساس آنها تصمیم میگیریم؛ یعنی فکرمان را تعطیل میکنیم و به قول معروف به دلمان گوش میدهیم.
- تصمیمگیری اضطراری
بعضی از افراد در شرایطی که مجبورند تصمیم بگیرند و انتخاب کنند دچار اضطراب میشوند. تعارض بین این انتخابها و اضطراب آنقدر نفسگیر و غیرقابل تحمل میشود که فرد نمی تواند بهدرستی تصمیم بگیرد.
- تصمیمگیری اجتنابی
بعضی از آدمها وقتی در شرایط تصمیمگیریها و انتخابهای مهم زندگی قرار میگیرند سعی میکنند از این مسئله فرار کنند، این افراد خود را ضعیفتر از آن میبینند که بتوانند تصمیمگیری کنند و مدام امروز و فردا میکنند، یا خودشان را با گفتن این جمله که «بی خیال همهچیز درست میشه» به یک آرامش کاذب و زودگذر میرسانند.
- تصمیمگیری تکانهای
تکانه به زبان خیلی ساده یعنی هیجانهای زودگذر و شدید که آدم را به کاری وامیدارد. در تصمیمگیری تکانهای فرد سریع و بدون تفکر تصمیم میگیرد یعنی به طور کلی بیخیال سبک و سنگین کردن مسائل میشود و درواقع براساس تکانههای آنی و زودگذر تصمیمگیری میکند.
- تصمیمگیری مطیعانه
حرف گوشکنهای بیچون و چرا معمولاً این مدلی تصمیم میگیرند، یعنی براساس انتظاراتی که دیگران از آنها دارند. این افراد خواستهها و اهداف خودشان را نادیده میگیرند و بهراحتی اجازه میدهند دیگران به جای آنها انتخاب کنند.
- تصمیمگیری تقدیری
این مدل تصمیمگیری وقتی اتفاق میافتد که افراد مهارتی برای تصمیمگیری ندارند و اصلاً به فکرشان هم نمیرسد خودشان هم قدرتی برای تصمیمگیری دارند. همهچیز را به قضا و قدر نسبت میدهند و به قول خودشان شانسی انتخاب میکنند.
- تصمیمگیری منطقی
ایـن نـوع تصمیمگیــری سالمترین و بهترین نوع تصمیمگیری است چون فرد سعی میکند براساس فکر و منطق جلو برود و تلاش میکند همهی اطلاعات موردنیاز را جمعآوری کند و بعد از سبک و سنگین کردن حسابی تصمیم بگیرد.
ترفندهایی برای تصمیم گیری
- مشخص کنید که دقیقا چه چیزی می خواهید.
یکی از اولین فاکتورهایی که برای تبدیل شدن به یک تصمیم گیرنده ی واقعی به آن نیاز دارید، این است که نسبت به خودتان و نیازهایتان آگاه باشید. فرض کنید در موقعیتی قرار گرفته اید که تنها دو راه حل برای آن وجود دارد. دلیل اصلی این که در چنین مواقعی نمی توانید تصمیم درستی بگیرید این است که در واقع هیچکدام از آن دو گزینه چیزی نیست که شما واقعا نیاز دارید. ممکن است چیزی که واقعا شما به آن نیاز دارید تغییر شغلتان باشد، ممکن است ماندن در خانه و یا هر تصمیم دیگری باشد که جزو گزینه های پیش رویتان نیست. پس زمانی که در سر دو راهی تصمیم گیری قرار گرفتید به این فکر کنید که واقعا چه چیزی می خواهید. فرض کنید شما بین انتخاب شغلی جدید با درآمد بیشتر و شغل فعلی تان که کار مورد علاقه ی شماست گیر کرده اید. در این حالت به این فکر کنید که چیزی که برایتان مهم تر است و واقعا نیاز دارید کدام است. اگر نیازتان ماندن در کاری باشد که به آن علاقه دارید اما در آمد هم برایتان مهم است، می توانید راه سوم را انتخاب کنید. در شغل تان بمانید و برای افزایش حقوق با مدیرتان گفتگو کنید.
- از نتایج هراسی نداشته باشید.
همهی مشکلات ما در تصمیم گیری، الزاماً به علت ضعف در مهارت تصمیمگیری نیستند. گاهی ترس از تصمیم گیری است که ما را به سوی انتخابهای اشتباه سوق میدهد. قبل از آشنایی با این ترس و ریشههای آن، نمیتوانیم در مورد مهارت تصمیم گیری صحبت کنیم. ما از فوبیا (ترسهای بیدلیل) زیاد شنیدهایم، اما شاید هیچیک از آنها، به اندازهی ترس از تصمیمگیری بر زندگی ما سایه نیانداخته باشد. ترس از تصمیمگیری به حدی جدی است که برای آن یک نام اختصاصی هم در نظر گرفته شده (Decidophobia) است. شاید فوبیای تصمیمگیری یکی از بدترین نوع فوبیا باشد. چون مثلا کسی که فوبیای ترس از تاریکی دارد و به آن آگاه است، مشکلش با روشن کردن چراغ در محل تاریک حل میشود ولی کسی که فوبیای تصمیمگیری دارد، در بیشتر موارد به آن آگاه نیست.
ترس از تصمیم گیری یا فوبیای تصمیم گیری، باعث می شود ما جرات انتخاب یک گزینه را از میان گزینه های موجود نداشته باشیم. این درحالی است که در بسیاری از موارد، گزینه درست را می توانستیم به سادگی از میان گزینه های پیش رو تشخیص دهیم. اما کمال طلبی و ده ها عامل دیگر، ما را به سمت توقف و تصمیم نگرفتن سوق می دهند.
- از حس درونی خود پیروی کنید.
همه ما قدرت درونی و شهود را در تصمیم گیری های مهم زندگی حس کرده ایم. مثلا شاید پیش آمده است که بگویید به دلم بد افتاده که این را انتخاب کنم و یا نمی دانم چرا آن راه بهتر است. گرچه از این حس درونی به صورت ناآگاهانه استفاده می کنیم ولی می توانیم به صورت هوشمندانه تری آن را تقویت کرده و برای گرفتن تصمیمات مهم زندگی از آن استفاده کنیم. اگر شهود و حس درونی نباشد تصمیمات، خشک و محدود به دانش و منطق ما می شود و متعاقبا تصمیمات ما را هم محدود کرده و گاهی هم عواقب بدی را به همراه می آورد. همه چیز را نمی توان با حساب و کتاب نتیجه گیری کرد، ولی اگر به همراه منطق و فکر از حس های درونی خود نیز استفاده کنیم قادر هستیم تصمیماتی بگیریم که بیشترین نفع را به ما رسانده و کمترین درصد پشیمانی را دارد.
- در مورد تصمیمات خود با یک شخص آرام صحبت کنید.
دانستن نظر شخص دیگری در زمان تصمیمگیری وقتی تحت فشار استرس قرار دارید، هیچ ضرری برای شما ندارد. زمانیکه استرس دارید، قادر نیستید همهی انتخابها را ببینید و یا بسنجید، بنابراین انجام این کار با کمک یک دوست آرام و قابل اعتماد میتواند نقاط ضعف تصمیم شما را برایتان نمایان کند.
کیفیت زندگی شما و توانایی انجام فعالیتهای معنادار به طور عمدهای به تصمیماتی که میگیرید بستگی دارند، پس تلاش کنید تا تحت شرایط مناسب تصمیمگیری کنید.
- انعطاف پدیر باشید.
ما در جهان نامشخص با تغییرات غیر منتظره در هر گوشه، زندگی می کنیم. اگر یک درخت به سمت شما سقوط کرد نباید سر جای خود بایستید و تماشا کنید بلکه می بایست از مسیر آسیب بیرون بیایید و این یعنی انعطاف پذیری.
شاید یک فرد سرسخت در زیر درختی که سقوط کند بایستد و دلیل محکمی هم برای ماندن داشته باشد، اما این امر از نابودی او جلوگیری نخواهد کرد. فرد سرسخت تصمیم خود را به این دلیل تغییر نمی دهد که معتقد است نباید میدان را خالی کرد حتی اگر خطر نابودی باشد.
افزایش انعطاف پذیری در تصمیم گیری به معنای تمایل به تصمیم گیری است که فرصت های آینده را نابود نکند، حتی اگر این تصمیم را دوست نداشته باشید. فردی که زیر یک درخت در حال سقوز ایستاده است، آینده خود را نابود می کند.
- آمار و احتمالات بیاموزید.
آمار و احتمال یک دانش تخصصی به شمار میرود. سعی کنید مفاهیم ابتدایی این علم را یاد بگیرید. رعایت این قانون کمی زمان میبرد و نیاز به مطالعه دارد اما با اختصاص دادن مقدار کمی زمان و انرژی و یادگیری آمار و احتمال، کیفیت تصمیمات خود را تا حد زیادی بهتر خواهید کرد. این کار به شما در رعایت دو قانون قبل نیز کمک میکند. با یادگیری فرمولهای ابتدایی احتمالات، درصد احتمال رخ دادن یک رویداد را به راحتی تعیین میکنید و دیگر از کسب یک نتیجهی خاص مطمئن نخواهید بود. به تدریج و با تمرینهای مداوم، مغز شما به این نوع تفکر عادت میکند. این کار شبیه یادگیری رانندگی است. در روزهای ابتدایی، حواس خود را به تمامی نکاتی که مربی میگوید و رعایت قوانین متمرکز میکنید. به همین دلیل انرژی ذهنی زیادی مصرف میشود و رانندگی سخت به نظر میرسد اما پس از پایان دورهی آموزش و مدتی تمرین، رانندگی تقریباً به فرآیندی خودکار تبدیل میشود. دیگر بدون نیاز به این که هر لحظه به آموختههای خود رجوع کنید، به شیوهای صحیح رانندگی میکنید و از آن لذت میبرید..