هرم مازلو چیست؟
آبراهام مازلو یکی از برجسته ترین نظریههای انگیزه انسانی را با «سلسله مراتب نیازمندی ها» یا هرم مازلو ارائه داده است. او هدف و آرمان اصلی انسان را «پرورش و ارتقا به سطح والای انسانی و خود شکوفایی» می داند و بر اساس رسیدن به این هدف سلسله مراتب نیاز های مازلو یا هرم مازلو را تعریف کرد در این تعریف نیازها به صورت یک هرم نمایش داده می شود در سطح های پایین هرم، نیازهای ابتدایی و در سطح های بالاتر نیازهای پیچیده تر قرار دارد.
مازلو کیست؟
آبراهام مازلو اول آوریل سال ۱۹۰۸ در بروکلین نیویورک در خانوادهای یهودی به دنیا آمد و فرزند بزرگ خانوادهای هفت نفره بود. وی دوران کودکی سختی را گذرانده و به دلیل لاغر بودن و بینی بزرگش احساس حقارت میکرد. ابتدا به ورزش روی میآورد، ولی در این زمینه نمیتواند موفق شود بنابراین به سمت کتاب میرود. او به منظور مطالعهی روانشناسی در دانشکدهی کارشناسی ارشد دانشگاه ویسکانسین حضور یافت. مازلو به کار بر روی پایان نامه خود را در سال ۱۹۳۴ به پایان رساند و از سال ۱۹۳۷ تا ۱۹۵۱ در دانشگاه کلمبیا به تدریس پرداخت. سپس تا سال ۱۹۶۹ به مدت ده سال رییس دپارتمان روانشناسی بود. در سال ۱۹۶۸ به ریاست انجمن روانشناسی آمریکا رسید و به عنوان پدر روانشناسی انسان گرا شناخته میشود. وی در سال ۱۹۷۰ در اثر حمله قلبی درگذشت.

علت طبقه بندی نیازها در هرم مزلو
هریک از واحدهای هرم مازلو به واحدهای دیگر متصل هستند و وقتی نیازهای طبقات پایینتر تامین شوند، توجه به نیازهای بالاتر میسر میشود. در واقع مانند پلههای نردبان تا زمانی که بتوان پای خود را محکم و در جای مناسب پلههای پایینتر قرار داد، پا گذاشتن بر روی پلههای بالاتر ممکن میشود. زمانی که فردی به طبقههای بالاتر گام نهد در واقع نیازهای طبقههای پایینتر را پشت سر گذاشته است و در صورتی که به موردی از نیازهای پایین برخورد کند تنها به بالا بردن آن گزینه پرداخته و به صورت دائمی در پلههای پایینتر باقی نمیماند. با توجه به اینکه در الگوى مزلو، هر مرحله به مرحله قبلى وابسته است، هر فرد باید در هر مرحله جدید از زندگى خود، تا اندازه اى این نیازها را از نو ارزیابى کند.
پنج نیاز اصلی انسان
آبراهام مزلو، ایده سلسله مراتب نیازها را در کتاب خود به نام «انگیزه و شخصیت» در سال 1943 مطرح نمود. او هدف و آرمان اصلی انسان را و تربیت او را دست یافتن به مرتبه والای انسانی و خود شکوفایی می داند. وی مراتبی را برای دسترسی به این آرمان به صورت سلسله مراتب نیازها تدوین نموده است.
سلسله مراتب نیازهای مزلو غالباً به صورت یک هرم نشان داده میشود. در سطوح پایینتر هرم، ابتدائیترین و پایهایترین نیازها و در بالاترین سطح هرم، نیازهای پیچیدهتر قرار دارند. طبق تعریف مزلو، پنج سطح مختلف در سلسله مراتب نیازهای انسان وجود دارد:
1.نیازهای فیزیولوژیکی یا نیازهاى جسمانى
این نیازها شامل ابتداییترین و اساسیترین نیازهایی هستند که برای ادامه بقا ضرورت دارند، مثل آب، هوا، غذا و خواب. مزلو عقیده داشت که اینها اساسیترین و غریزیترین نیازها در سلسله مراتب نیازها هستند زیرا تا اینها برآورده نشوند بقیه نیازها در اولویت قرار نمیگیرند.
2. نیازهای امنیتی
نیازهای امنیتی نیز برای بقا اهمیت دارند امّا به اهمیت نیازهای فیزیولوژیکی نیستند. نمونههایی از نیازهای امنیتی عبارت است از تمایل به داشتن شغل ثابت، بیمه پزشکی، همسایگان بیخطر و سرپناهی در مقابل محیط.
3. نیازهای اجتماعی یا نیازهاى تعلق پذیرى و عشق
این نیازها شامل وابستگی، تعلّق خاطر، عشق و عاطفه است. به عقیده مزلو این نیازها کمتر از نیازهای فیزیولوژیکی و نیازهای امنیتی، اساسی هستند. روابط دوستانه، وابستگی عاطفی و روابط خانوادگی به ارضاء این نیازها کمک میکند. عضویت در گروههای اجتماعی، محلی و مذهبی نیز چنین اثری دارد.
4. نیازهای احترامی
پس از ارضاء نیازهای فیزیولوژیکی، امنیتی و اجتماعی، نیاز به مورد احترام واقع شدن، اهمیت فزایندهای مییابد. این نیازها شامل نیاز به چیزهایی است که در احترام به خود، ارزشهای شخصی، شناخت اجتماعی و پیشرفت، انعکاس مییابد. مازلو در کتاب انگیزش و شخصیت در توضیح نیاز به عزت نفس می گوید: همه افراد جامعه ما (بجز برخی بیماران) به یک ارزشیابی ثابت و استوار و معمولاً عالی از خوشان، به احترام به خود یا عزت نفس یا احترام به دیگری تمایل دارند ولی در جای دیگر می گوید: این سطح از نیازها را می توان در دو مجموعه فرعی طبقه بندی کرد اول اینکه آنها عبارت از: تمایل به قدرت، موفقیت، کفایت، سیادت، شایستگی، اعتماد در رویارویی با جهان، استقلال و آزادی. دوم اینکه در ما چیزی هست که می توانیم آن را تمایل به اعتبار و حیثیت (که آن را احترام دیگران نسبت به خودمان می توان تعریف کرد)، مقام، شهرت ، افتخار، برتری، معروفیت، توجه و اهمیت و حرمت یا تحسین بنامیم. مازلو در مورد پیامدهای عدم ارضای این سطح از نیازهای پنجگانه می نویسد: بی اعتنایی به این نیازها موجب احساساتی از قبیل حقارت، ضعف و درماندگی می شود که این احساسات نیز خود به وجود آورنده دلسردی و یاس اساسی خواهد شد و یا اینکه گرایش های روانی نژندی یا جبرانی را به وجود خواهد آورد. ارزشیابی ضرورت اعتماد به نفس بنیادی و درک این مطلب زا که مردم بدون آن چقدر احساس درماندگی می کنند و می توان از طریق مطالعه روان نژندی ناشی از ضربه شدید روحی بدست آورد.
5. نیازهای خودشکوفایی
این بالاترین سطح نیازها در سلسله مراتب مزلو است. انسانهای خودشکوفا، افرادی هستند خودآگاه، علاقهمند به رشد شخصی، کمتوجه به عقاید دیگران و علاقهمند به ارضاء توانائیهای بالقّوه خود.
مزلو به این نتیجه رسید که افراد خود شکوفا دارای چند خصیصه مشترک اند. واقعیت را به خوبی درک کرده و قادرند شرایط مبهم را تحمل کنند. خود و دیگران را آنچنان که هستند قبول می کنند. در اندیشیدن و رفتار خود جوشند. بیشتر مسئله مدارند تا خود مدار. از بذله گویی بر خوردارند. بسیار خلاقند. به سادگی همرنگ جماعت نمی شوند . به شادکامی انسان ها علاقه مندند. از تجربه های اساسی زندگی عمیقا لذت می برند. بیشتر با مردمان معدودی روابط عمیق و ارضا کننده دارند تا با تعداد زیادی از مردم. قادرند به نحو عینی به زندگی بنگرند.
مزلو عقیده داشت که این نیازها مشابه غرایز انسانی هستند و نقش عمدهای در رفتار انگیزشی دارند. نیازهای فیزیولوژیکی امنیتی، اجتماعی و احترامی به نام نیازهای کمبود هستند، به این معنی که این نیازها به دلیل محرومیت به وجود میآیند. برآورده کردن این نیازهای سطح پائینتر به منظور اجتناب از احساسات یا پیامدهای ناخوشایند اهمیت دارد. مزلو بالاترین سطح هرم نیازها را نیاز رشد مینامد. نیازهای رشد به دلیل کمبود یا محرومیت از چیزی به وجود نمیآیند بلکه زائیده تمایل رشد از سوی یک فرد هستند.
هرم مارلو
کاربردهای نظریه هرم مازلو
کاربرد هرم نیازهای مازلو در کسب وکار
در هر زمینه ای که با مشتری ارتباطی وجود دارد و به طور کلی از تولید، عرضه و فروش و حتی در خدمات پس از فروش بایستی نیاز مخاطب و همچنین سطح ان نیاز را در نظر گرفت و متناسب با آن محصول یا خدمات ارائه گردد. هرم نیازهای مازلو به کسب و کار ها کمک میکند تا در ابتدا سطح نیازی از مخاطب که خواستار پاسخ گویی به آن هستند را مشخص کنند و همچنین سطح پاسخ گویی به نیاز که در سطح نیاز، خواسته یا تقاضا باشد راهکار هایی اجرایی مشخص شود که مثلا اگر در سطح نیاز است بایستی بازارسازی ، در سطح خواسته، بازاریابی و اگر در سطح تقاضا باشد بایستی بازارداری صورت گیرد.
کاربرد هرم نیازهای مازلو در مدیریت
تئوری مازلو موقعیتهای گوناگونی را برای ترغیب و انگیزش کارکنان سازمان از طریق سبک مدیریت، طراحی مشاغل، کمکهای مختلف مالی و غیره پدید آورده است. در سطح نیازهای فیزیولوژیکی، کارگران و کارکنان باید برخوردار از ناهار و استراحت بوده و دستمزد و حقوقی دریافت کنند که بتوانند با آن مایحتاج ضروری زندگیشان را خریداری کنند.
در سطح نیازهای ایمنی، باید یک محیط کاری ایمن فراهم شود، امنیت شغلی تا حد ممکن تضمین شود. بیمههای درمانی و بیکاری گسترش یابد. در این سطح باید امنیت مالی کارگران و کارکنان تامین شود.
برای ارضاء نیازهای اجتماعی کارکنان، باید روحیه همکاری و همدلی بین آنان به وجود آورد. روابط دوستانه را باید بین کارگران و کارکنان، ایجاد و توسعه داد. برنامههای گروهی و گردشهای دستهجمعی در ایجاد همبستگی بین کارکنان فوقالعاده موثر است.
در رابطه با نیازهای مربوط به عزت و احترام، مدیریت باید اقدامات موفقیتآمیز کارکنان را مورد تمجید و ستایش قرار دهد تا آنان احساس کنند مدیریت برای کارهایشان احترام قائل است. در این صورت آنان در برابر خود احساس غرور میکنند.
در سطح عالی خودشکوفایی، کارکنان باید این فرصت را پیدا کنند تا بتوانند از ظرفیتها، استعدادها و خود حداکثر استفاده را ببرند. مدیریت نه تنها نباید مانع بروز و ظهور استعدادهای کارکنان شود، بلکه بهروش های گوناگون این تواناییها را باید مورد حمایت قرار دهد.
نقد هرم مازلو
مازلو ادعا نداشت که سلسله مراتب نیازهای او کلیت و جامعیت دارد و در مورد همه کس و همه جا صدق می کند. به زعم او، سلسه مراتب نیازها یک الگوی واقعی است که در اغلب موارد صدق می کند.
اما مازلو نیز متوجه شد که نسبت به این سلسله مراتب کلی، استثنائاتی نیز وجود دارد. مثلا افرادی مانند “مهاتما گاندی” رهبر فقید هند، هنگامی که کشورش برای کسب استقلال از بریتانیا مبارزه می کرد، غالبا نیازهای فیزیولوژیک و ایمنی خویش را فدای سایر نیازها می کرد. گاندی با روزه های تاریخی خود، هفته ها بدون غذا بسر برد و پوششی از کرباس داشت تا بدین وسیله اعتراض خود را به بی عدالتیهای حاکم نشان دهد. او در واقع نیاز خودشکوفایی را تجربه می کرد، در حالیکه نیازهای سطوح پایین را نادیده گرفته بود.
نهایتا اینکه مازلو نتوانست مبنای علمی و تجربی به این تئوری بدهد. افرادی هم که درصدد برآمدند تا از طریق تحقیق و پژوهش آن را به اثبات برسانند، راه به جایی نبردند. بنابراین نظریه مازلو بیشتر یک نظریه فلسفی است تا تجربی. با این حال، نظریه مازلو، تاثیر انکار ناپذیری بر دانش مدیریت و کاربرد آن در دوران معاصر داشته است.
سخن پایانی
آشنایی با نظریه مازلو به فرد اطلاعاتی مفید و شناخت و دید گاهی ارزنده در رابطه با نیازهای زندگی میدهد. فرد میتواند با مطالعه این نظریه با نیازهای خود روبرو و آشنا شود. اما نکتهای که در این جا قابل ذکر است، توجه به میزان تعمیم دادن آن است. نباید این تئوری به صورت افراطی تعمیم داده شود و همه رفتارهای انسانی را در چارچوب آن گنجاند.